نامه های من برای فرفری

ساخت وبلاگ
سلام فرفری جانم: دلم برات تنگ شده.نه از این دلتنگی های الکی،از اون دلتنگی های واقعی.از همون هایی که دردش تا مغز استخون میرسه....قبل ترها وقتی دلتنگت میشدم خودم رو به آب و آتیش میزدم.نه برای اینکه ببینمت نه برای اینکه صدات رو بشنوم...فقط برای همین که بهت بفهمونم میون اون همه چراغی که تو بام بهشون خیر نامه های من برای فرفری...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه های من برای فرفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ferferimd بازدید : 17 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 17:16

سلام فرفری جانم: فرفری چند روز پیش داشتم با خودم فکر میکردم که یکی از بزرگترین حسرت های  من در مورد تو این هست که هیچ  وقت نذاشتم من و دنیام رو ببینی! آره.اون اوایل که دقیقا خوردبه اون پیچ و خم های زندگی من و تو توی بام شده بودی یه گوش واسه شنید ناله های من.بعدش هم که من همش در حال جون سپردن برات بو نامه های من برای فرفری...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه های من برای فرفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ferferimd بازدید : 9 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 17:16

سلام فرفری جانم: اول از اینکه درباره ی نامه ی قبلی باید بگم کاش یک چیز دیگه آرزو کرده بودم! چقدر خوشحال شدم که اون روز نیومدی،چقدر خوب شد که ندیدمت.نبودی بارون زد همه جای پارک خیس شد...خیس خیس خیس.مثل چشم های من وقتی به جای جای اون پارک لعنتی نگاه می نامه های من برای فرفری...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه های من برای فرفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ferferimd بازدید : 16 تاريخ : پنجشنبه 28 ارديبهشت 1396 ساعت: 16:11

امروز روز جهانی آسمون بود و من در کمال آرامش نشستم تو خونه! جدیدا فرو رفتن و غرق شدن تو دنیای خودم رو به هر شلوغی و سر و صدایی ترجیح میدم البته خیالم راحت بود که هفته ی دیگه همین موقع روز آسمون همیشگی خودمون برگزار میشه و منم که دچار اونجام و بس....ای لعنت به همین روز آسمون،لعنت به غرفه هامون،لعنت به منی که آخراون شب شماره ام رو وقتی خواستی بهت دادم..امروز عصری داشتم خواب میدیدم تو و خرزهره و اکیپ نامه های من برای فرفری...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه های من برای فرفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ferferimd بازدید : 80 تاريخ : سه شنبه 12 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:11

سلام فرفری جانم: روزی که این وبلاگ رو ساختم فکر کردم هر روز برات مینویسم و استرس داشتم که تعداد پست ها اونقدر زیاد نشه که نخونی ولی حالا اینقدر سرم شلوغ شده و درست از بعد از اون شب زندگیم تو مسیرهایی افتاد که دیگه حتی به سختی یاد خودم میفتم چه برسه به تو.....چند روز دیگه عروسی سپیده دم هست.هر لحظه ا نامه های من برای فرفری...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه های من برای فرفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ferferimd بازدید : 74 تاريخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:11

سلام فرفری جانم: نامه ی قبلی،نامه ی تولدت نا تمام ماند.نتوانستم تمامش کنم....مانند تمام حرف هایی که پشت میزهای کافه ها زدم،مانند 95/2/2 همان شبی که در اتاق خوابت نصفه نیمه و نا تمام به خواب رفتم،مانند گریه های شب آخر رو به روی آ اس پ،مانند جمله های آن شبم که با بوسه های بی هوا و تهی از عشق ات نا تمام شان گذاشتی،مانند بوسه های آن شبم که باز با رفتنت با باز نیامدنت نا تمام شان گذاشتی...آره جانم خوب که  نگاه کنم،خوب که نگاه کنی میبینم و میبینی که: "میان من و تو همه چیز ناتمام مانده است" دیگر یک نامه آن هم در این دنیای مجازی بی سر و ته که چیزی نیست.هربار که اینجا برایت مینویسم با خود تصور میکنم که اگر کلماتم را بخوانی چه حسی خواهی داشت چه خواهی گفت؟ و ذهن خسته ی من حال به من میگوید لابد خواهی خندید،خواهی پرسید که اصلا مگر بین من و تو چیزی هم شروع شده که بخواهد تمام شود یا ناتمام بماند... نمیدانم فرفری جانم،نمیدانم.پنج شنبه ی هفته ی پیش دیدمت.راستش را بخواهی ندیدمت فقط لحظه ی اولی که با خرزهره تو تولد دکتر از پله ها بالا اومدید دیدمت و بعد حتی دزدکی هم نگاهت نکردم! میترسیدم....باورت می نامه های من برای فرفری...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه های من برای فرفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ferferimd بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 15 اسفند 1395 ساعت: 10:53

سلام فرفری جانم: ولنتاین و این لوس بازی ها را کنار بگذار،سالگرد درگذشت فروغ است و تو میدانی و شایدهم نمیدانی که فروغ برای من سمبل آن زن دوست داشتنی است،آن زن عاشق،آن زن خالی از هراس،آن زن آزاده بی پروا که ایستاده است،ایستاده و زنانه زندگی را زندگی میکند بیا برایت چند خط فروغ بخوانم تا شاید در این شب مثلا عشق بدانی برای تو وخویشتن چه خواب هایی دیده بودم... "سخن از پیوند سست دو نام و هم آغوشی در اوراق کهنه ی یک دفتر نیست سخن از گیسوی خوشبخت من است با شقایق های بوسه ی سوخته ی تو و صمیمت تن هامان در طراری و درخشیدن عریانیمان مثل فلس ماهی ها در آب سخن از زندگی نقره ای آوازیست که سحرگاهان فواره کوچک میخواند" + پی نوشت: کاش ابراهیمم بودی،کاش فروغت بودم....... عاشق همیشگی تو قصه گو 25 بهمن 1395 طهران   نامه های من برای فرفری...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه های من برای فرفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ferferimd بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 15 اسفند 1395 ساعت: 10:53

سلام فرفری جانم: فرصت قلمم آن قدر نیست که از بعد از تو برای تو اینجا سخن به میان آورم اماامروز،غروب امروز بی هوا دریافتم که بعد از تو،بعد از تو ترین بعد از تو در زندگی من چیست.میخواستم این روزها برایت از کسی بنویسم که بی پروا به زندگیم قدم گذاشت،میخواستم برایت بگویم که دارد حواسم را پرت میکند،میخواستم برایت بگویم در عین ناباوری همنام توست،میخواستم بگویم در هر باری که به آرامی صدایش میکنم هزار بار یاد تو را فریادمیکشم،اما انگار همه ی شماها،شما هم نام ها به سان یکدیگر هستید.نمیدونم چرا و چرا از شیفته ی نامم بودن،از عاشق دخترهای مو کوتاه بودن،از اینکه دوست داشت مرا ببیند به آن جا رسید که من دوست تو هستم و حالا اگر فرصتی شد با هم قهوه ای میزنیم! این ها رو ول کن،به قول معروف فرمول طلایی به درک،این ها فسانه است....قصه آن جایی بود که پس از شنیدن حرف هایش من انگار نه انگار،انگار که نه انگاربا خودم خیال کرده بودم که باز دارم دچار میشوم، انگار که نه انگار چند هفته بود که با آن صدای جذاب مردانه اش به خواب رفته بودم،انگار نه انگار که در زندگی من بوده انگار که تنها غریبه ای بوده باشد که بر حسب اتف نامه های من برای فرفری...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه های من برای فرفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ferferimd بازدید : 50 تاريخ : جمعه 22 بهمن 1395 ساعت: 6:58

سلام فرفری جانم: وقتی نوشتن این نامه ها را برایت شروع کردم حتم داشتم اگر تمام نامه هایم هم سراسر آیه یاس و گله گذاری و غم و اندوه و شکایت باشد نامه ی دوم بهمن من،نامه ی تولدت سراسر شادی و مملو از کلمات خوش رنگ و لعاب خواهد بود.فکر میکنم اگر کمی به خاطراتم،کمی به خاطراتمان از این روز روجوع میکردم زودتر از این ها در میافتم که چه انتظار بیهوده ای دارم...اصلا از گذشته مان که میگذشتم،با حال این روزها چه میکردم؟ با حال تهرانی که نفس ندارد چه میکردم؟ با روز تولد تو که از پس سوختن پیکر مردانی که به معنای واقعی کلمه،بر خلاف بر خلاف تو مرد بودند و عزای عمومی نام گرفته بود چه میکردم؟ جشن میگرفتم؟ کجا در تنهایی؟ آواز میخواند؟ کجا؟ در سکوت؟ به رقص در می آمدم؟ کجا؟ در اتاق کوچکم،که با از پس قدم هایت جهنمی بیش نبود؟ شعمی روشن میکردم؟ کجا؟ در شهری که همین دو روز پیش سوخته بود،دود گرفته بود؟ خوشحالی میکردم ؟ تبریک میگفتم؟ به کی ؟ به تو؟ دست و دلم به نوشتن نمیرود،نمیرود......شاید روزی این نامه را تمام کردم. نامه های من برای فرفری...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه های من برای فرفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ferferimd بازدید : 24 تاريخ : جمعه 22 بهمن 1395 ساعت: 6:58

سلام فرفری جانم: فرفری جانم؟ من تا چه اندازه احمقم که تورو اینجوری صدا میکنم؟! نه من احمق نیستم عاشقم،هنوز هم عاشقم که با اینکه چند روز پیش دنیارو برای هزارمین بار روی سرم  خراب کردی بازهم اینجوری صدات میکنم و من باور دارم عشقی که در وجود من بوده و هست نه تنها ننگ بلکه افتخاره،افتخاری بزرگ.از چند شب پیش که همه چیز با معذرت خواهی الکی و زوری تو "مثلا" تموم شد من سردرگم ترین دختر دنیا شدم.چند دقیقه قهقهه میزنم و چند دقیقه بعد صدای گریه ام به آسمون هفتم میرسه.از خواب که  پا میشم حس میکنم میتونم برم دنیارو فتح کنم،اما همین که به پشت میزم میرسم تو انجام عادی ترین کارهام هم میمونم،یه لحظه با تمام وجود ازت متنفرم و یه لحظه به خودم میام و میبینم با تمام وجود هنوز عاشقتم.این چند روز به هر دری زدم.آخرش به اینجا رسیدم که برات بنویسم.اولش میخواستم رو کاغذ واقعی برات بنویسم اما دیدم با این دست درد لعنتی این روزهام،با دست خط فاجعه ی من،با بی حوصلگی تو، با رفت و آمد های مختلف آدم های جورواجور به اتاقم بهتره این کار رو نکنم.البته هنوز هم فانتزی اینکه نامه هارو بفرستم دم خونت ذوق زده ام میکنه نامه های من برای فرفری...ادامه مطلب
ما را در سایت نامه های من برای فرفری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9ferferimd بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 19 دی 1395 ساعت: 22:30